سری محبوب Dungeon Siege تا به حال راه زیادی رفته است. این بازی ابتدا برای Microsoft بود و دو نسخه از این عنوان توسط شرکت Gas Powered Games عرضه شد که هر کدام عناوین قوی در سبک RPG بودند. در سال ۲۰۰۶ شرکت Take-Two امتیاز این بازی را خرید و عناوین مختلفی تحت عنوان Dungeon Siege عرضه کرد و پس از آن Square Enix صاحب این بازی شد. این کمپانی یک عنوان RPG اصیل می خواست، پس بنابراین آن ها به سراغ یکی از خبره ترین استودیوها در سبک RPG رفتند که نتیجه، ساخت Dungeon Siege III توسط Obsidian است.
داستان:به ادامه مطلب
بازی دوباره ما را به Kingdom of Ehb بازمی گرداند. در حالیکه فرقه Legionها قدرت زیادی گرفته اند و از این قلمرو دفاع می کنند، همه چیز به خوبی پیش می رود و صلح باردیگر به این سرزمین بازگشته است. ناگهان پادشاه Ehb می میرد و زنی بد ذات به نام جین کاسیندر (Jeyne Kassynder) فرصت را غنیمت می شمارد و مرگ پادشاه را بر گردن Legionها می اندازد و ادعا می کند که آن ها برای حکمرانی Ehb پادشاه را کشته اند. قشر کثیری از مردم حرف های کاسیندر را باور می کنند و به او می پیوندند، غافل از اینکه این توطئه ای برای نابودی Legionها و به قدرت رسیدن خود کاسیندر بوده است.
بازی ۳۰ سال پس از کشته شدن پادشاه و فروپاشی Legionها شروع می شود که شما می توانید در نقش یکی از چهار شخصیت بازی قرار گرفته و داستان را پیش ببرید. شما یک Legion هستید و پیرمردی به نام اودو (Odo) قصد دارد با دور هم جمع کردن فرقه شما دوباره قدرت سابق را بدست بگیرد و Ehb را نجات داده و کاسیندر را دستگیر کند. داستان Dungeon Siege III خیلی خوب، وقایع قبل را ادامه می دهد و پر از پیچش ها و حماسه است. نویسندگان به خوبی توانسته اند ماجراجویی را با حماسه عظیم بازی ترکیب کنند و داستانی جذاب خلق کنند. شخصیت های زیاد در کنار دیالوگ های منطقی و حساب شده، Dungeon Siege III را از نظر داستانی به عنوانی برجسته تبدیل می کند.
گرافیک
Obsidian هیچ وقت در زمینه تکنیکی استودیوی موفقی نبوده است. دو کار قبلی آن ها یعنی Fallout: New Vegas و Alpha Protocol عناوین زشتی در جلوه های بصری بودند. اینبار Obsidian موتور اختصاصی برای خود طراحی کرده که Onyx نام دارد. خوشبختانه DSIII در زمینه گرافیک افتضاح نیست، ولی ضعیف ترین بخش بازی است. با توجه به فاصله دوربین از تصویر می توان با بافت هایی متوسط، کیفیت فوق العاده بالایی در این سبک مشاهده کرد، ولی Obsidian موفق به این کار نشده و بافت ها بی کیفیت هستند. در حالیکه طراحی ها، به خصوص طراحی هنری بازی چشم نواز هستند، بازی از مشکل بافت های بی کیفیت رنج می برد. رنگ بندی محیط ها خیلی خوب است و فیلترینگ های عالی در مراحل قبرستان، جنگل و یا باغ های سرسبز به کار رفته که بسیار هنرمندانه کار شده، ولی به طور کلی DSIII از نظر گرافیک فنی حرفی برای گفتن ندارد.
موسیقی/صداگذاری
صداگذاری شخصیت ها خیلی خوب کار شده اند.
این لازمه یک بازی RPG خوب است که از صداگذاران خوبی استفاده کند و در این راستا
صدای محیط هم عالی است. خانه ای جن زده صداهایی مرموز و خوفناک دارد و جنگل های
سرسبز پر از صدای پرندگان و آبشار هستند. DSIII در زمینه موسیقی یک شاهکار بی نقص
است. بعضی قطعات بازی اشک بر گونه شما جاری می کنند و آنقدر آهنگسازی این بازی
احساسی و زیبا کار شده که من همیشه چندین دقیقه در منوی اول بازی فقط به آهنگ های
زیبای آن گوش می کنم.
گیم پلی
باید به Obsidian تبریک گفت که توانسته خیلی پایبند به سبک اصلی بازی، یک عنوان RPG کلاسیک بسازد. اینجاست که تجربه باعث خلق عنوانی دوست داشتنی در زمینه گیم پلی شده است. دوربین بازی همان دوربین کلاسیک قبل و عناوینی مثل Diablo است که خیلی خوب محیط را پوشش داده و توانایی کنترل آن هم به مشاهده دقیق محیط کمک کرده است. شما در ابتدا می توانید در نقش یکی از چهار شخصیت بازی به نام های لوکاس مونتبارون (Lucas Montbarron)، آنجالی (Anjali)، راینهارت مانکس (Reinhart Manx) و کاتارینا (Katarina) بازی را آغاز کنید و داستان را پیش ببرید. قابلیت Co-Op، بازی DSIII را به یک تجربه بسیار لذت بخش در این قسمت تبدیل کرده است.
تصور کنید به همراه دوست خود داستان را پیش ببرید و با هم دیگر قدرت های خود را بالا ببرید و Loot کنید. سازندگان به خوبی توانسته اند که این بخش را بالانس کنند و آن را خیلی لذت بخش طراحی کنند. بازی از المان های رایج این سبک بهره می برد. سیستم جذاب Loot کردن در این بازی وجود دارد و شما می توانید اشیاء ارزشمندی را در صندوقچه ها و یا اجساد دشمنان پیدا کنید. Upgrade کردن هم طبق معمول در بازی وجود دارد که از سه بخش تشکیل شده است. در بخش اول، شما قابلیت های مبارزه خود مثل حرکات دفاعی و یا هجومی و… را تقویت می کنید که هر کدام از این بخش ها خود به یک نوار دو طرفه تقسیم می شوند که روند Upgrade شدن در هر طرف این نوار به شکلی متفاوت پیش می رود.
بخش دوم و سوم هم به تأثیر پذیری حرکات شما ربط دارد. مثلاً هر ضربه ای که می زنید، چقدر آسیب به دشمن بزند و چقدر برای شما XP بدست آورد. بخش های Upgrade خیلی ساده و کارآمد طراحی شده اند و شما را مجبور می کنند تا با بدست آوردن XP جدید، شخصیت قوی تری خلق کنید. این موضوع در بخش Co-Op مبنی بر اینکه آیا شما قوی تر هستید یا دوستتان، خیلی جذاب می شود. مبارزات بازی خیلی هوشمندانه کار شده اند. DSIII در این بخش کمی مدرن تر و شبیه به Dragon Age II شده است. شما می توانید شش گزینه برای هر سبک مبارزه داشته باشید. با بدست آوردن XP بیشتر می توانید حرکات جدیدی را آزاد کنید و آن ها را در خانه های خالی پایین صفحه قرار داده و در حین مبارزه استفاده کنید.
این کار خیلی سر راست و بهینه کار شده و شما به راحتی می توانید هر نوع فنون چندضرب و حرکتی که خواستید، اجرا کنید. نبردهای بازی خیلی هیجانی هستند. هوش مصنوعی دشمنان قوی بوده و هر نوع دشمنی نحوه مبارزه متفاوت می خواهد و اگر درک درستی از دشمن خود نداشته باشید، به هیچ وجه نمی توانید وی را شکست دهید. در واقع همین سختی مبارزات کمک زیادی به جذاب شدن نبردها کرده و به یاد داشته باشید که هر چه Level شما و یا سلاح ها و XPتان بیشتر باشد، بهتر می توانید از پس دشمن بر بیایید. چاره چنین کاری، انجام مراحل فرعی است. با انجام این مراحل که مسلماً کوتاه تر از مراحل اصلی هستند، به راحتی می توانید شخصیت خود را قوی تر کنید و خیلی مجهز به سراغ مأموریت اصلی بروید (هر چند که بعضی مأموریت های فرعی حتی سخت تر از مراحل اصلی هستند). هوش مصنوعی یاران خودی هم خیلی خوب عمل می کند. آن ها به خوبی مبارزه می کنند و تاکتیک های مختلفی را اجرا می کنند. اگر زخمی شوید، توانایی مداوا کردن همدیگر را دارید که این عمل هم به خوبی اجرا می شود. مأموریت ها بسیار متنوع و جذاب است و مراحل فرعی هم از کیفیت بالایی برخوردار هستند.
نتیجه گیری
Obsidianاز ابتدای کار DSIII اعلام کرده بود که آن ها سخت کار می کنند تا بازی زیبایی بسازند که مشکلات Fallout: New Vegas و Alpha Protocol را نداشته باشد. به غیر از طراحی فنی گرافیک، به نظر من آن ها موفق شده اند یک RPG بسیار لذت بخش بسازند که تحت نظر کریس تیلور (Chris Taylor) معروف، خالق این سری کار شده است. اگر از علاقه مندان سبک RPG و سیاه چال های تاریک هستید، مشعل های خود را روشن کنید که ماجراجویی عظیمی روبروی شما است.
نویسنده:امیرحسین بابایی
جهان هستی شلوغتر از تصور ماست